English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (4223 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
defendant U دفاع کننده
defendants U دفاع کننده
vindicative U دفاع کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flood U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flooded U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
floods U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
geong gyuk U نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
Other Matches
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense U دفاع وزارت دفاع
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
defends U دفاع
defence U دفاع
apologias U دفاع
defending U دفاع
apologia U دفاع
one man block U تک دفاع
defended U دفاع
vindication U دفاع
defend U دفاع
parries U دفاع
parried U دفاع
pleading U دفاع
uncovered U بی دفاع
defenses U دفاع
defense U دفاع
parrying U دفاع
parry U دفاع
answers U دفاع
blocks U دفاع
answering U دفاع
advocation U دفاع
advocacy U دفاع
answered U دفاع
answer U دفاع
munition U دفاع
blocked U دفاع
block U دفاع
fencing U دفاع
tae U دفاع با پا
czech defence U دفاع چک
morote uke U دفاع با دست
morote uke U دفاع دوتایی
position defense U دفاع موضعی
pleaded U دفاع کردن
position defense U دفاع یا پدافندثابت
dogs U دفاع بسته
asserts U دفاع کردن از
asserting U دفاع کردن از
polish defence U دفاع لهستانی
plead U دفاع کردن
asserted U دفاع کردن از
assert U دفاع کردن از
propugn U دفاع کردن از
dogging U دفاع بسته
perceptual defense U دفاع ادراکی
philidor's defence U دفاع فیلیدور
plea of accused U دفاع متهم
the right of self-defence U حق دفاع از خود
zones U دفاع منطقهای
zone U دفاع منطقهای
pillsbury defence U دفاع پیلزبری
opening U شکافتن دفاع
pirc defence U دفاع پیرک
parry of debate U دفاع درمنافره
dog U دفاع بسته
nagashi uke U دفاع پرسی
national defence U دفاع ملی
national defense U دفاع ملی
offensive block U دفاع تهاجمی
pierce the block U شکافتن دفاع
pleads U دفاع کردن
openings U شکافتن دفاع
tenability U دفاع پذیری
self defence U دفاع مشروع
secretary of defense U وزیر دفاع
secretary of state for defence U وزیر دفاع
secretary of defence U وزیر دفاع
scandinavian defence U دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for U دفاع کردن
russian defence U دفاع روسی
robatsch defence U دفاع روباتش
right of self preservation U حق دفاع از خود
right of self defence U حق دفاع مشروع
penetrate U نفوذ در دفاع
penetrated U نفوذ در دفاع
self protection U دفاع از نفس
semi circular parry U دفاع نیمدایره
fend U دفاع کردن
summetrical defence U دفاع متقارن
three man block U دفاع سه نفره
to make a d. U دفاع کردن
to stick up for U دفاع کردن از
special plea U دفاع خاص
soto uke U دفاع از خارج
simple parry U دفاع ساده
two knights' defence U دفاع دو اسب
two man block U دفاع دونفره
uchi uke U دفاع از داخل
sham plea U دفاع پوچ
sham plea U دفاع ناموجه
defensible U قابل دفاع
defensible U دفاع پذیر
defensible U دفاع کردنی
yogoslav defence U دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence U دفاع پیرک
zone defence U دفاع منطقهای
open U خط بازبی دفاع
open U بی دفاع واریز نش
opened U خط بازبی دفاع
opened U بی دفاع واریز نش
opens U خط بازبی دفاع
opens U بی دفاع واریز نش
advocate U دفاع کردن
advocated U دفاع کردن
advocates U دفاع کردن
advocating U دفاع کردن
stand U دفاع مداوم
replication U رونوشت دفاع
coverage U دفاع پوششی
penetrates U نفوذ در دفاع
daylight U نفوذ در دفاع
defend U دفاع کردن از
defend U دفاع کردن
defended U دفاع کردن از
defended U دفاع کردن
defending U دفاع کردن از
ward off U دفاع کردن
defending U دفاع کردن
war department U وزارت دفاع
defends U دفاع کردن از
defends U دفاع کردن
untenable U غیرقابل دفاع
self-defence U دفاع از خود
kwon U دفاع با دست
to defend [from] U دفاع کردن [از]
fencible U قابل دفاع
extended defense U دفاع گسترده
ego defence U دفاع خود
dutch attack U دفاع برد
double guard U دفاع با دو دست
dory defence U دفاع دوری
deraign U دفاع کردن
department of defense U وزارت دفاع
fullback U دفاع پوششی
kake uke U دفاع قلابی
juji uke U دفاع ضربدری
janisch defence U دفاع شلیمان
janisch defence U دفاع یانیش
internal defense U دفاع داخلی
indefensibility U دفاع ناپذیری
implead U دفاع کردن
defensive U منطقه دفاع
damiano's defence U دفاع دامیانو
deliberate defense U دفاع بافرصت
defensive board U دفاع سبد
defense in place U دفاع در محل
answer U دفاع کردن
benoni defence U دفاع بنونی
ball hawking U دفاع خوب
backfield U دفاع نفوذی
achi komi U دفاع فشاری
active defense U دفاع عامل
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
age ake U دفاع بالارونده
alekhine's defence U دفاع الخین
answered U دفاع کردن
answering U دفاع کردن
defense in depth U دفاع در عمق
d. armour U اسلحه دفاع
hasty defense U دفاع تعجیلی
composite defense U دفاع مرکب
closed variation U دفاع تاراش
classical variation U دفاع ارتدوکس
catenaccio U دفاع بتونی
buckler U دفاع کردن
answers U دفاع کردن
indefensible U غیرقابل دفاع
legitimate defence U دفاع مشروع
mikazuki uke ushiro geri U دفاع هلالی
makki U دفاع کردن
meran defence U دفاع مران
in self defence U برای دفاع
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
cheat U موضعگیری برای دفاع
vindicatory U مربوط به دفاع و حمایت
defense U دفاع کردن استحکامات
defence U دفاع کردن استحکامات
bays U دفاع کردن درمقابل
baying U دفاع کردن درمقابل
cover point U عضو دفاع نزدیک
hold one's own (in an argument) <idiom> U دفاع از موقعیت خود
classical bononi defence U دفاع بنونی کلاسیک
civil defense U دفاع غیر نظامی
muniment U وسیله دفاع لوازم
two-way U موفق در حمله و دفاع
cheated U موضعگیری برای دفاع
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
2make the case? به فارسی چی میشه
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com